هر کجا جامی ز عشق آمد بدستت نوش کن
هــر که میگوید سخن از مهــربانی گوش کن
قلـب عاشق بوستان پُـر گُل و پُر آرزوســت
تا توانی گرد این گلشن بگرد و بوش کن
بی تعلق از مسیر زندگی باید گذشت
از می آزادگی جان و دلت مدهوش کن
عشق در دامن هستی روح و جان زندگیست
دل اگر داری دلت را عاشق پر جوش کن
زندگی لیلاست این معشوفه را از خود بساز
شادی و شور و شر و بار غمش بر دوش کن
نظرات شما عزیزان: